جدول جو
جدول جو

معنی ابوعبدالله هشام - جستجوی لغت در جدول جو

ابوعبدالله هشام
(هَِ)
ابن معاویه، مکنی به ابوعبدالله. از اهل کوفه و نابینا بود. او را در نحو کتبی است از جمله: الحدود المختصر، القیاس. وفات او را به سال 209 هجری قمری نوشته اند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شِ)
محمد بن علی بن حمزه بن الحسن بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابیطالب، مکنی به ابوعبدالله. دربغداد به دنیا آمد. شاعر و راوی و محدث بود. مرزبانی گفته است که وی اخبار زیادی از خانواده و بنی اعمامش روایت کرده است. ابن ابی حاتم گفته است که وی مردی راستگو و ثقه و امین بود و ابن خرم او را محدث وصف کرده. وی طبع شعر نیز داشت و ابیاتی از او باقی مانده. در سال 287 هجری قمری وفات یافت. این بیت از اوست:
لو کنت من أمری علی ثقه
لصبرت حتی یبتدی أمری.
(از اعلام زرکلی ج 7 ص 155)
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ دِلْ لاه)
جعفر بن سلیمان هاشمی، محدّث است
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ دِلْ لاه)
هشام بن حسان، از روات حدیث است
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ دِلْ لاه)
هشام بن الغاز، از روات حدیث است
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ دِلْ لاه)
محمد بن حسن بن اخی هشام الشطوی، منجم و مهندس، او راست: کتاب عمل الرخامه المطبله و صنعهالبنادق و عمل الأرتفاع و السموت، (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا